آنان حق دارند از من متنفر باشند
نفرت آنان سهم من
و نگاه بدگمانشان
از آن من است
من نیز به آنان حق داده ام
آری
آنا مردمانی اند
بسیار مهربان
آنانند که سگ هارا با چوب زده
همدیگر را لقب گزارند
و به هم خندیده
و شکست یکدیگر را مایه ی شادمانیشان کنند
آنان مردانی بس مهربان و عادل اند
در کوچه های روشنی یقین
اطمینان نکاشته اند
بغض و کینه
زور و حسرت
ظلم و اشک
در سرایشان میروید
و من به آنان حق نفرت داده ام
آنان را ترک خواهم گفت
زیرا لایق مردنم به خاطر
گناهانم
به خاطر دلتنگی هایم
خنده های بی آلایشم
و سادگی بی انتهایم
آری
من سزاوار تنفر همگانم
کلمات کلیدی: